۱۰ فیلم پیش رو که شانس اسکار ۲۰۱۸ را دارند
- توسط مهدي احمدی
- دسته بندی: اسکار 2018, سینما, مقاله
- بدون دیدگاه
- بازدید: 1.28k
درسته كه مراسم اسكار به تازگي برگزار شده است اما گمانه زنیهای هالیوود هیچ گاه تمامی ندارد. برندگان جوايز امسال, هنوز قرار داد پروژه بعدي خود كه در گيشه شكست خواهد خورد را پيدا نكردهاند که هالیوود علاقهاش را نسبت به آنها از دست داده و به دنبال ستارههای جدیدش میگردد. فوريه ٢٠١٨ شايد براي تازه واردها به صنعت سرگرمي زمان زيادي بنظر برسد اما تهيه كنندگان و فيلمنامه نويسان چندي است شروع به ساخت فيلمهاي پيش رو كردهاند؛ تاريخ اكران برخي از آنها شش ماه ديگر يا بيشتر است، كه در ميان آنها مدعياني در اندازههاي جايزه بهترين فيلم نيز به چشم ميخورد.
البته، هميشه احتمال ظهور گزينههاي غافلگير كننده يا آثار فريبنده غير منتظرهاي در بين كارها وجود دارد. به ياد داشته باشيم كه سال گذشته در همين موقع بود كه هاليوود به تمام افرادي كه به حرفش گوش ميدادند مي گفت كه “تولد يك ملت” از شانسهاي نامزدي جايزه بهترين فيلم است، پيش از اينكه اتهامات تجاوز كارگردان/ستاره فيلم تمام شانسهاي موفقيت فيلم را از بين ببرد.
با اين حال، فيلمهاي بسياري وجود دارد كه به عنوان برندگان احتمالي اسكار شناخته ميشوند و اگر اتفاقات غير منتظرهاي رخ ندهد، اين فيلمها برنده جايزه ميشوند. ولي چه کسی میداند؟ هميشه افراد ميگويند اسكار قابل پيش بيني است اما اتفاقي كه امسال درمورد جايزه بهترين فيلم رخ داد را از ياد نبريد.
شايد سوپرايزهايي در كمين اعضاي Gold Derby باشد… پس در ادامه با رسانه موی اسکرین همراه باشید.
١٠-قلعه ي شيشه اي
تا بدينجا كه بنظر ميرسد “بري لارسن” و “اما استون” با ظاهر شدن در اقتباسي از شرح حالي با عنوان “نبرد جنسيت ها” از نفرين امضاي قرار داد بد پس از اسكار مصون مانده باشند.
“قلعه شيشه اي” از آن دسته داستانهايي است كه درمورد روند رشد است، كه داستان “جنت ولز”، فرزند دوم خانوداه بسيار غير عادي و دست به گريبان با فقر از كوليها است را روايت ميكند.
مردم علاقه بسياري نسبت به چنين فيلمهايي كه درمورد غلبه خانوادههاي خلاف عرف بر مصائب روزگار است نشان ميدهند، چون مسائلي در سرگذشت آنها وجود دارد كه مخاطبان نيز با آن مواجه هستند و با شخصيتها همزادپنداري ميكنند.
اما نكتهاي كه باعث ميشود اين فيلم در زمينه جلب توجه مخاطب موفق كار كند تيم بازي قدرتمندي است كه در اين فيلم گرد هم آمدهاند. در نقش والدين جنت از طرفي “نائوني واتس”، بازيگري بسيار خوب و قابل اعتماد را داريد، و از طرف ديگر “وودي هارلسون” را كه خود طي پنج سال اخير رنسانسي در حرفه خود تجربه كرده است.
و هواداران سريال “دختر جديد” از ديدن “مكس گرينفيلد” به عنوان بازيگر نقش معشوق جنت، كه سعي در ورود به قلمرو اسكار را دارد شادمان خواهند شد.
٩-شكل آب
فيلم “گيلرمو دل تورو” زماني جواب ميدهد كه دركنار نمايش ظاهر فيلم بصورت واقعيت، عناصر ماوراءطبيعي را بكار گيرد. به همين دليل است كه “ماز پن” بسيار نوآورانه و فراموش نشدني بود.
پس “شكل آب”، يك داستان فانتزي روايت شده در سخت ترين دوران جنگ سرد، جانشين بر حق “ماز پن” است. داستاني در دل يك شرايط سياسي كه در آن دو كشوري كه دائما نسبت به يكديگر بي اعتماد و بد گمانند وجود دارد كه چنين داستاني مناسب سبك خاص دل تورو است.
“شكل آب” درمورد زني است كه در يكي از تأسيسات مرموز دولت كار ميكند، جايي كه وي ناخواسته متوجه رازي ميشود، آزمايش پريشان كنندهاي كه زندگي او را براي هميشه تغيير ميدهد. علاقه ثابت مخاطبان به نوع داستانهايي كه دل تورو در آنها تبحر دارد را در نظر بگيريد و به آن يك تيم بازي بسيار درخشان اضافه كنيد، و شما فيلمي خواهيد داشت كه توجهات بسياري از افراد، از آكادمي گرفته و همينطور گيشه را به خود جلب ميكند.
جداً، تصور كنيد “سالي هاوكينز”، “مايكل استالبرگ”، “مايكل شنون” و “اكتاويا اسپنسر” و همينطور “داگ جونز”، كه در چندين نقش غير انساني بسيار خوب ايفاي نقش كرده است، همه در يك فيلم.
٨-پُست
دقيقا سه دليل براي اينكه چرا توجه زيادي از سوي اسكار متوجه فيلم “پست” خواهد شد وجود دارد. دليل اول اين است كه فيلم درمورد خبرنگاران جنايي شجاعي است كه پرده از يك رسوايي بزرگ سياسي بر ميدارند، سير داستاني كه احتمالا يكي از مواردي است كه بسيار به محبوبترين مسائل آكادمي نزديك است، در بالاي ليست كنار فيلمهاي مربوط به هولوكاست و همينطور بازيگران زني كه براي نقشهاي خود اصلاً زشت نميشوند قرار ميگيرد.
دليل دوم بازيگري به نام “مريل استريپ” است، كه احتمالاً با او آشنايي داريد — هموني كه حتي براي خواندن نكات تغذيهاي از روي يك جعبه غلات صبحانه هم نامزد اسكار ميشود. دليل سوم و آخرين دليل تام هنكس است، كه دقيقاً به همان اندازه بازيگر مطمئني است كه آكادمي ميخواهد و به احتمال زياد دوست داشتنيترين انسان زنده دنيا است.
اينها تمام دلايلي بودند كه شما نياز داريد. ضمانتي وجود ندارد كه مردم اين فيلم را ببينند، و هيچ گونه ضمانتي مبني بر خوب بودن اين فيلم وجود ندارد، اما شانس ١٠٠٪ هست كه زماني كه فصل اسكار فرا برسد درمورد اين فيلم بسيار صحبت شود.
٧-كوكو
در اينكه پيكسار از منظر خلاقيت چندي است افت كرده شكي نيست. اخيرا دنبالههاي زيادي براي آثار خود ساختهاند كه باعث چنين نتيجه گيري شده است. اما دليلي براي اميدواري وجود دارد.
از خيلي جهات، كوكو بنظر بازگشتي به تمام اصول پايهاي كه پيكسار را در ابتدا فوق العاده ساخت است. فيلم داستان پسري مكزيكي است كه مخفيانه روياي تبديل شدن به يك گيتاريست حرفهاي را در سر ميپروراند.
تنها يك مشكل بر سر راه او وجود دارد: خانواده او بيش از يك نسل است كه ممنوعيتي بر موسيقي قرار دادهاند، و علت اين ممنوعيت در هالهاي از ابهام است.(آيا قهرمان فيلم، ميگل، پس از طي كردن مجموعهاي از حوادث ناگوار هنگام تعطيلات در سرزمين مردگان متوجه رازهاي خانوادگي ميشود؟ شك نكنيد كه همينطور است.)
كارگرداني فيلم برعهده “لي اونكويچ” است، مردي كه “داستان اسباب بازي هاي ٣”، “در جستجوي نمو” و “كارخانه ي هيولاها” را ساخت، پس بنظر ساخت فيلم برعهده فرد متبحري است. همينطور گروه صداپيشه با استعداد و جالبي گرد هم آمده اند، كه شامل “بنجامين برت” و “گائل گارسيا برنال” ميشود.
مهمتر از همه اينها، اين است كه كوكو بنظر فيلمي قوي، مبتني بر محور خانواده و با عاطفه بالا است، دقيقا همانگونه كه از پيكسار انتظار داريم.
٦-سه بيلبورد خارج از ابينگ،ميزوري
به بخشي از چرخه زندگي “فرانسيس مك دورمند” رسيدهايم كه دوباره قرار است از سوي منتقدان براي يك درام استقامت ديگر درمورد شهري كوچك در آمريكا مورد توجه قرار بگيرد. به احتمال زياد اين چيزي است كه با تماشاي “سه بيلبورد خارج از ابينگ،ميزوري” قرار است تجربه كنيم.
ميلدرد هِيز (مك دورمند) كه در سوگ مرگ غيرمنتظره دختر خود است، سه تابلوي تبليغاتي خارج از اجتماع روستايي خود براي مخابره پيامي در مقابله با رئيس پليس شهر اجاره مي كند، كسي كه هِيز معتقد است در مرگ دخترش نقش داشته است. فيلم يك كمدي سياه درمورد تجربه كلاستروفوبياي اجتماعي است كه زندگي در شهر كوچك ايجاد ميكند و ته رنگهاي تاريكي كه ميتواند به زير سطح سرايت كند.
از زمان فيلم فارگو، همه ي افراد و همينطور سگهاي آنها مصرانه متقاضي اين بودند كه مك دورمند از اين دست فيلمها بسازد، پس تصور اين كه “سه بيلبورد خارج از ابينگ،ميزوري” از نظر منتقدان مورد توجه قرار نگيرد بسيار بعيد است.
به اين تركيب فيلمنامهاي پر از شوخيهاي سياه نوشته شده توسط “مارتين مك دونا” كه براي فيلمهاي “در بروژ” و “هفت رواني” شناخته شده است، و همينطور تيم بازي عجيب اما پر از ستاره اي كه شامل “سم راكول”، “وودي هارلسون” و “پيتر دينكليج” اضافه كنيد و يك برنده تحويل بگيريد.
٥-جنگ كنوني
چه چيزي است كه هاليوود بيشتر از يك فيلم زندگينامهاي قديمي خوب دوست دارد؟ اگر جواب داديد “يك فيلم زندگينامهاي قديمي خوب با دو شخصيت تاريخي رو در روي يكديگر كه احياناً “بنديكت كامبربچ” در آن نقشي بازي ميكند” حق با شماست.
فيلم “جنگ كنوني” داستان “توماس اديسون” (كامبربچ) و “جورج وستينگهاوس” (مايكل شنون) و رقابت ميان آنها براي آوردن برق به خانههاي مردم آمريكا و تبديل شركتهاي خود به تأمين كننده اصلي آن را بازگو ميكند.
سپس بقيه بازيگران فيلم اضافه ميشوند، كه عمدتاً بازيگراني هستند كه همه دوست دارند در چنين پروژهاي ببينند، كه اين موضوع باعث فوق العاده تر شدن اين پروژه ميشود. “نيكولاس هولت” بازيگر پر آوازه سري فيلمهاي “مردان ايكس” در نقش “نيكولاس تسلا”، “متيو مكفيدن” در نقش “جي پي مورگان” به ايفاي نقش ميپردازند، اين در حالي است كه “ديمين ملني”، بازيگري كمتر ديده شده و “تام هالند” جوان در كنار بازيگر فيلم “جانوران شگفت انگيز و زيستگاه آن ها”، “كاترين واترسون” بازي ميكنند.
اگر مثل آكادمي اسكار شما هم از فيلمهاي زندگينامهاي لذت ميبريد، اين يكي بنظر فيلم موفقي خواهد بود.
٤-مارشال
همانطور كه پيش از اين به آن اشاره شد، هاليوود عاشق فيلمهاي زندگينامهاي است، مخصوصا وقتي كه درمورد شخصيتي تاريخي در دوران حقوق اجتماعي باشد كه بتواند از آن حمايت كند، و در اين فيلم نيز اينگونه است. بالاخص در سال ٢٠١٧ كه فيلمنامه نويسان مشتاق به ارتقاء فيلمهاي خود به سطح “با اهميت” و چيزي كه “بيش از پيش با شرايط زمانه مرتبط باشد” هستند.
حالا گذشته از اين نگاه بدبينانه نسبت به فيلم، مارشال داستان فوق العادهاي را شرح ميدهد. اين فيلم اوايل دوران كاري “تورگود مارشال”، اولين عضو آفريقايي-آمريكايي ديوان عالي در تاريخ آمريكا، در دستگاه قضايي را به تصوير ميكشد. اگر ميخواهيد فيلمي در رابطه با وكلا ، قضات و ديوان عالي اكران كنيد، الان كه مردم بيش از هر زماني به سياست علاقه مند شدهاند(بنا به دلايلي كه مشخص است) بهترين زمان براي اينكار است. نقش اين شخصيت ستوده شده قضايي را “چادويك بازمن” كه خيلي از شما ممكن است با نقش “بلك پانتر” از دنياي مارول و شركت كننده در معدود سكانسهايي از فيلم “خدايان مصر” كه بد نبودند به ياد بياوريد.
همينطور در اين فيلم نيمي از بازيگران فيلم “ديو و دلبر” (گذشته از شوخي، فقط دن استيونز و جاش گد)، در كنار بازيگر محبوب همه از مجموعه تلويزيوني “اين ما هستيم” يعني “استرلينگ كي براون”، و همينطور “كيت هادسون” بازي ميكنند.
٣- نبرد جنسيت ها
نبرد جنسيتها بنظر يكي از فيلمهايي است كه در بهترين زمان ممكن ساخته شده است. فيلم داستان واقعهاي در اوايل دهه ي ١٩٧٠ را بازگو ميكند كه در آن بازيكن تنيس ميانسال، “بابي ريگز” در مصاحبهاي اعلام كرد كه تنيس زنان از سطح پايينتري برخوردار است و وي حتي الان كه در سن ٥٠ سالگي است نيز ميتواند هركدام از بازيكنان حرفهاي تنيس زنان را شكست دهد.
“بيلي ژان كينگ” اين مبارزه را پذيرفت و در ادامه نبرد اين دو بصورت گسترده توسط تلويزيون ملي پوشش داده شد. در اين فيلم “اما استون” و “استيو كرل”، دو بازيگر در حال حاضر بسيار محبوب هستند ايفاي نقش ميكنند(بخصوص استون كه پس از كسب جايزه بهترين بازيگر زن امسال براي فيلم لالالند بر روي موجهاي بلند موفقيت سير ميكند).
و بهترين سال براي انتخاب زمان اكران يك فيلم ورزشي با درون مايههاي فمنيستي سال ٢٠١٧ است، سالي كه ميليونها آدم در سراسر جهان براي حمايتي كم سابقه از حقوق زنان به خيابانها آمدند.
٢-دانكرك
هر چند سال يكبار، آكادمي اسكار علاقه مند است به يك فيلم جنگي پر هزينه جايزه دهد. فيلمهاي”شجاع دل”، “گلادياتور”، “نجات سرباز رايان” از اين جمله فيلمها هستند. اگر فيلم “لبه ي تيغ” بيشتر مورد قبول مردم قرار ميگرفت (يا اگر خوش ساخت تر بود)، به احتمال زياد سال پيش يك فيلم جنگي برنده ميشد.
منطق پشت اين قضيه ساده است: اين دسته از فيلمها معمولاً بين مخاطبان عام سينما محبوب هستند و درمورد فيلمهاي جنگ جهاني ٢ قضيه به طرز واضحي وطن پرستانه ميشود – كه اين موضوع موجب اين ميشود كه آكادمي حسن نيت خود را به منتقداني كه معتقدند هاليوود بيش از حد ليبرال است اثبات كند. “دانكرك” بنظر از اين دست فيلمها است كه پتانسيل طي كردن مسيري كه “نجات سرباز رايان” نزديك ٢٠ سال پيش طي كرد را دارد.
در اين فيلم شما “كريستوفر نولان” را به عنوان كارگردان ميبينيد كه انتخاب جالب توجهي است و يك تيم بازي متشكل از بازيگران سطح اول، از “كيليان مورفي” گرفته تا “مارك رايلنس” و همينطور “تام هاردي” را داريد. اما مهمتر از همه اينها داستان واقعي فيلم است كه آنقدر هيجان انگيز و الهام بخش است كه نميتوان از آن لذت نبرد.
همچنين، بايد به اين مسئله نيز اشاره كنيم كه خواننده گروه “One Direction” ، هري استايلز در اين فيلم براي اولين بار بازيگري را تجربه ميكند.
١-پروژه ي نام گذاري نشده ي پل توماس اندرسن
انتظارات به قدري از فيلم تازه “پل توماس اندرسون” بالاست كه با وجود نداشتن اسم، كانديد اصلي جايزه بهترين فيلم به شمار ميرود. اما در واقع مخاطبان همين حالا هم تمام اطلاعات مورد نياز براي فهميدن اين كه اين فيلم به سوگلي منتقدان تبديل خواهد شد را دارند.
نكته اول (و احتمالا واضحترين نكته) اين است كه فيلم توسط نويسنده و كارگردان تحسين شده سينما، “پل توماس اندرسون” كه “شب هاي بوگي” و “خون به پا خواهد شد” را در كارنامه خود دارد ساخته خواهد شد.
كه نكته اول ما را به دومين دليل بزرگ كه چرا انقدر به اين فيلم توجه ميشود ميرساند. اندرسون با بازيگر نقش اول “چاه نفت حفركن”، “ميلك شيك خو”ر، برنده سه جايزه اسكار خود يعني “دنيل دي لوييس” متحد خواهد شد. و واقعاً چه کسی هست كه بخاطر اين نكته هيجان زده نشده باشد؟
درمورد فيلم اطلاعات كمي در دست است (مثل اسمش)، ولي بنظر حول محور يك خياط لباسهاي زنانه در دهه ي ١٩٥٠ است كه براي خانواده لطنتي و ديگر اعضاي طبقه اشرافي لباس طراحي ميكند. همچنين گفته شده كه “لزلي منويل” به عنوان بازيگر نقش مكمل انتخاب شده است و وي تركيب فوق العاده بهتر كردن هر فيلمي كه در آن بازي ميكند و انتخاب نكردن پروژههاي بد را داراست.