شش تئوری مسخره اما منطقی هواداران سریالها
- توسط Maedhros
- دسته بندی: سریال, مقاله
- بدون دیدگاه
- بازدید: 470
یکی از لذت های صحبت کردن در مورد سریالهای مورد علاقه در فضای اینترنت، ارائه تئوریهای مسخره از این سریالهاست که بعضی از این نظریهها با گذشت زمان منطقی بنظر میآیند و مردم را متقاعد میکنند ، به طوری که با خود میگویند آنقدرها هم بی معنی نیست و با عقل جور در میآید، ایدههایی که در ابتدا به جک شباهت دارند و با هیچ منطقی سازگار نیستند اما به تدریج در افکار مخاطبین ریشه میافکنند و تبدیل به یک ایده ی قوی و قابل تامل میشوند.
با هم نگاهی به شش تئوری هوادارن سریالهای مختلف میاندازیم، تئوری هایی که اول مارا میخندانند اما پس از لحظاتی به فکر فرو میرویم و کم کم برایمان منطقی میشوند .
سریال آفیس نسخه آمریکایی که بی شک یکی از بهترین سریالهای تاریخ است و نسبت به نسخه اوریجینال و بریتانیایی این اثر از طنزهای فاخر تر و روابط عاطفی بیشتری بین شحصیت ها برخوردار است و همینطور بازی بی نظیر استیو کارل ، در این سریال تمامی شخصیتها فرصت درخشیدن را داشتند که یکی از این شخصیت ها توبی فلندرسون شخصیت افسرده و مسئول بخش روابط انسانی این شرکت است،یکی از علایق شدید توبی به پرونده ی یک قاتل سریالی در منطقه اسکرانتون بود ، این قاتل که برای اولین در فصل ششم معرفی شد و توسط پلیس دستگیر شد در فصل هفتم اعلام شد که نام این قاتل جورج هاوارد اسکاب بوده است, توبی هم قصد در تاثیر بر هیئت ژوری و تاثیر بر تصمیمشان را داشت که عاقبت این مرد مجرم اعلام شد، اما بعدها شک و تردیدی بود که آیا این شخص واقعا همان قاتل سریالیست یا خیر، این مسئله در فصل پایانی هم بیان شد جایی که توبی از تجسس خودش در این زمینه میگفت که اول فکر میکرد اسکاب قاتل سریالی مورد نظر نیست اما توسط او مورد حمله قرار گرفت، یا شاید هم نگرفته است !! کاربران سایت ردیت بر این باورند که شخص افسرده، طلاق گرفته و تنها دقیقا شخصیتی است که میتواند یک قاتل سریالی باشد ، شخصی که در تحقق رویای بازنشستگیش و زندگی در کاستاریکا شکست میخورد و تنها بعد از چند روز اقامت در کاستا ریکا گردنش میشکند و تمام طول مدت را بستری میشود و از بازنشستگی به اسکرنتون بر میگردد و این یک انگیزه مناسب برای انتقام گرفتن از مردم شهریست که دوست داشت از آنجا برود.
یک مقاله روانشناسی کانادایی ادعا می کند که کارتون دوست داشتنی وینی خرسه و شخصیتهای آن همگی بیانگر یک ناهنجاری رفتاری بخصوص هستند و ثابت میکند که خود پسر بچه ی کارتون نیز از لحاظ روانی به طور کامل سلامت نیست و دچار نوعی شیزوفرنی می باشد.
شخصیت پیگلت ( خوک) نشانگر تشویش و نگرانی است، شخصیتی که در سریال دچار لکنت زبان و دل آشوبی است، کارکتر جغد بسیار باهوش است و از نوعی دیسلکسیا (خوانش پریشی) رنج می برد و همینطور شخصیت تایگر که شیفته توجه است و به هایپراکتیویتی (بیش فعالی) مبتلاست، او به همین دلیل دوست دارد هرچه سر راهش قرار میگیرد را امتحان کند, اما شخصیت او به گونه ایست که یک شخصیت پرطرفدار اجتماعیست به طوری که دیگران نیز از مثالهای او اغوا میشوند و دوست دارند با او همپا شوند. شخصیت Kenga نیز بیانگر یک شخص اجتماع گریز است، شخصیت خرگوش که به نوعی وسواس سازماندهی دچار است که به بیماری پارکینسون معروف است.شخصیت ایوور (الاغ) نیزه به نوعی افسردگی دچار است، و در آخر میرسیم به قهرمان داستان وینی خرسه، این شخصیت دچار حواس پرتی است که منجر به بی علاقگیش به مسائل گوناگون میشود و همینطور به نوعی وسواس دچار است که وقتی حرف از عسل میشود واکنش های غیر منطقی را از او شاهد هستیم.
این یک مقایسه رایج است که هواداران مدتهاست به آن فکر میکنند و شخصیت عجیب و غریب ، عبوث و سوسیوپث سریال House را با شخصیت سریال دوگی هاوزر و شخصیت دوگی هاوزر که دکتری نوجوان و باهوش است مقایسه میکنند این دو سریال شباهات فراوانی با هم دارند، از عنوان سریال گرفته تا هوش بالای دو شخصیت ، خیلی ها معتقند که دکتر هاوس نسخه تکاملی دوگی هاوزر است و طی سالیان او به تدریج به شخصیت تاریک مبدل شد و نام خود را به از هاوزر به هاوس تغییر داده است.
کارتون سال ۱۹۸۳ گجت که شخصیتی بامزه، با وسایل و تجهیزاتی فراوان در بدنش و پر از راه حلهای گوناگون و دشمن خونی او در این سریال شخصی است به نام دکتر کلاو که با صدایی شیطانی و چهرهای که هیچگاه دیده نمیشود و همیشه در دستیابی به گجت شکست میخورد .تئوری جالبی در مورد این کارتون وجود دارد که شخصیت منفی دکتر کلاو در واقع همان کارآگاه گجت است. حتما میپرسید چرا، با کمی دقت به این مسئله که گجت کارآگاهی نیمه رباتی است و باید رنج فراوانی در قرار دادن قطعات و لوازم در بدنش تحمل کند به عنوان مثال در قسمت سر او یک باله هلیکوپتر قرار دارد، و یا این موضوع که که نام هیج انسان معمولی گجت (ابزار) نیست.ما همواره دکتر کلاو را با صدایی عجیب و تنها تصویری که از او دیده ایم دستی آهنی است، حال این تئوری به این شکل است که دکتر کلاو در واقع همان کارآگاه گجت است که بد از آسیب جدی در یکی از ماموریت هایش مثلا در یک انفجار ، نسخه رباتی و بامزه ای از خود ساخته است تا کارها را پیش ببرد ، اگر هنوز قانع نشدهاید، در تیتراژ و در صحنه آخر گجت به صندلی دکتر کلا میرسد و صندلی را میچرخاند که راز دکتر را فاش کند اما صندلی خالی است و چیزی به جز یک جای خالی و بمب نیست که گجت و صندلی را به هوا میفرستد.
این کارتون که راجع به شخصیتی به نام باب اسفنجی است که در خانهای به شکل آناناس در زیر دریا زندگی میکند و دوست او ستاره ی سخنگوی دریایی به نام پاتریک است، تا اینجای کار که تنها یک داستان کودکانه است ،و موضوع عجیبی نیست.تئوری هواداران در این باب به داین خاطر است که دلیل اینکه شخصیت های این کارتون میتوانند حرف بزنند، لباس بپوشند و کارهای با مزه انجام دهند از این واقعیت ناشی میشود که این موجودات در طی سالیان تحت تاثیر اشعات رادیواکتیو به نوعی جهش یافته و با فهم شدهاند، شاید بنظرتان غیر منطقی بیاید. شخصیتها در شهری به نام بکینی باتم در کف دریا زندگی میکنند که این میتواند تنها یک داستان سرایی کودکانه باشد، اما موضوعی که به این تئوری شکلی جدی میدهد این است که بکینی باتم شهری است که درست در زیر منطقه بکینی آتول در اقیانوس آرام قرار دارد که شامل ۲۳ جزیره میباشد و در سالهای بین ۱۹۴۶ تا ۱۹۵۸ در این منطقه آزمایشات اتمی فراوانی شکل گرفته است که مناطق اطراف این منطقه چه هوا و چه زیر آب تحت تاثیر اشعات رادیو اکتیو این آزمایشات در آن سالها قرار گرفتند.
آخرین تئوری بیشترین منطق را در خود جای داده است، بیاید این را در نظر بگیریم که نکته کلیدی شروع داستان واکینگ دد در واقع کریستالهای آبی “هایزنبرگ” بوده است و این کریستالهای مخدر شروع آخرالزمان و ظهور زامبی ها بوده باشد،تا کنون ما هنوز دلیل اصلی شروع آخرالزمان را در سریال واکینگدد نمیدانیم، در ابتدای سریال ریک گرایمز بصورت راوی داستان و مردی که در کما بود است با مخاطب سخن میگوید و با سوالاتی در سر از کما بیدار میشود سوالاتی که هیچگاه جوابی برایشان نیافته است. اما پایان بریکینگ بد به این گونه بود که کریستالهای آبی والتر وایت نه تنها در سراسر کشور بلکه به صورت بین المللی گسترش یافت، ما تنها میدانیم که این کریستالها آبی و خالصند، اما چه اثرات دیگری دارند ؟! هر دوی این سریال ها از شبکه Amc پخش میشوند و در این دو سریال خودروی داج چلنجر قرمز رنگ با خطوط سیاه نشان داده میشود، همچنین در سریال واکینگ دد شخصیت دارل به بقیه گفته بود که برادرش مرلی ساقی مواد بوده است و فروشنده ای که به او مواد میفروخت جوانک سفید پوستی بود که جمله : میکشمت عوضی (Bi..ch) زیاد از دهانش خارج میشد. جوانک مواد فروش سفید پوست و کلمه داخل پرانتز بنظرتان آشنا بنظر نمی یرسد ؟ اما اگر هنوز قانع نشدهاید به عکس این مطلب که متلعق به مرلی در واکینگ دد میباشد و مواد درون پلاستیک نگاه کنید.